رئیس کمیسیون کشاورزی، آب، منابع طبیعی و محیط زیست مجلس شورای اسلامی معتقد است هزاره سوم، هزاره آب و غذاست. عباس رجایی، نماینده اراک، کمیجان و خنداب و رئیس فراکسیون صنایع غذایی مجلس در گفتوگوی تفصیلی با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم با اعلام این هشدار میگوید مطمئن باشید اگر اروپا و آمریکا و شرقیها و غربیها و هرجا که از آن جا خرید میکنیم، بدانند که ظرفیتهای کشور نابود شده و دیگر نمیتوانیم تولیدات کشاورزی داشته باشیم، گندم را با استقلال ایران معامله میکنند. به اعتقاد رجایی تا امروز به روستایی و تولیدکننده محصولات کشاورزی، دامدار و باغدار، بهعنوان شهروند درجه ۲ نگاه کردیم. وجود چنین نگاهی سبب میشود تا صدای او شنیده نشود، حقش مقبولیت لازم را نداشته باشد و جایگاهش در تصمیمسازی ضعیف شود. متن کامل این مصاحبه را در ادامه بخوانید.
** نگاه تصمیم سازان در اقتصاد ایران تجاری است نه تولیدی
*در اقتصاد بخشهای مختلفی وجود دارد. اما بخش کشاورزی در ایران بهدلیل اینکه ساختار کشور هم از ابتدا کشاورزی بوده، مهم است. در کنار این بخش، صنایع تبدیلی از اهمیت بالایی برخوردار است. کمیسیون کشاورزی الزامات تحقق حماسه اقتصادی در بخش کشاورزی را چگونه دیده است؟
رجایی: بخش کشاورزی در اقتصاد ملی ایران جایگاه خاص و ویژهای دارد. باید با آن با شرایط و الزامات خودش برخورد شود. در این شرایط تحریم هم به لحاظ اینکه کشاورزی کمترین وابستگی را به خارج از کشور میتواند داشته باشد، بنابراین در اقتصاد مقاومتی و اقتصاد تحت تحریم هم میتواند جایگاه خودش را حفظ کند و کشور را به پیش ببرد. اما قبل از ورود به بحث ۲ نکته را باید بیان کنم.
*بفرمایید.
رجایی: کشور اگر قرار باشد در حوزه اقتصاد به شکوفایی برسد باید تفکر تولید در آن شکل بگیرد. امروز ارکانی که تصمیمگیر و تصمیمساز در حوزه اقتصاد هستند، تولیدگرا نیستند. نگاه تولیدی ندارند. بانک مرکزی در حوزه تولید، سخت عمل میکند. بانکها برای پرداخت تسهیلات به بخش تولید، حداقل یکسال آن را طول میدهند. صندوق توسعه ملی تشکیل شده تا با ظرفیت بسیار بالا و با سرعت تسهیلات را در اختیار متقاضیان قرار دهد، اما این صندوق وقتی به بانک عامل تسهیلات میدهد کار در آن بانک پیش نمیرود. برای ایجاد نگاه تولیدگرا باید بسیاری از جاها و قوانین، انعطافپذیر شوند؛ مثل قانون مالیاتها که در بخش تولید به درستی عمل نمیکند. در همه جای دنیا، تولیدکننده، مالیات کمتری پرداخت میکند. یا نظام روابط کار کشور که باید اصلاح ساختار شود. نظام تولید نمیتواند با این قانون کار پیچیدهای که وجود دارد، ادامه حیات دهد. یا قانون بیمهها و جریمه تامین اجتماعی، گمرکات و قانون سرمایهگذاری خارجی. در این قانون یک خارجی چنانچه قصد سرمایهگذاری داشته باشد تسهیلات مناسبی در اختیارش قرار میگیرد اما یک سرمایهگذار ایرانی با او در شرایط مساوی قرار ندارد. اینها الزامات یک حرکت شتابان اقتصادی و تولیدی است که در ابتدا باید اصلاح شود.** برآورد واردات ۴۲ هزار میلیارد تومان کالای کشاورزی در سال ۹۲
*شما به دنبال تغییر کامل ساختار اقتصادی در کشور هستید؟
رجایی: در کشور نگاه وارداتگرایی شکل گرفته است. از قبل از انقلاب، ساختارهای اقتصادی بر پایههای واردات بود و شرکتهای تهیه و توزیع هم این نگاه را در آن زمان نهادینه کردند. متاسفانه امروز هم مسوولان بهترین راه تنظیم بازار و حل مشکلات اقتصاد را، واردات میدانند طوریکه در سال گذشته حدود ۱۲ میلیارد دلار معادل ۳۶ هزار میلیارد تومان انواع مواد غذایی، نهادههای کشاورزی و کالاهای اساسی به کشور وارد شد. در حالیکه کل بودجه مصوب سالانه برای بخش کشاورزی به ۵ هزار میلیارد تومان نمیرسد. برای امسال هم میزان واردات حدود ۱۴ میلیارد دلار معادل ۴۲ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است. در نظر بگیرید اگر نصف این مبلغ وارد بخش کشاورزی شود، چه تحولی در این بخش روی خواهد داد. این نگاهها باید اصلاح شود. دیگر اینکه تصمیمگیران اصلی کشور بخش کشاورزی را باور کنند.
** امسال باید ۷.۵ میلیون تن گندم وارد کنیم
*اینگونه که شما میگویید، بخش کشاورزی در معادلات اقتصادی ایران جایگاهی ندارد.
رجایی: موضوع گندم که همه در جریان آن هستند وقتی گفته میشود این محصول را با قیمت جهانی از کشاورز بخرید و رقم باکیفیت آن را هم بخرید، چون این روش در کشور پیاده نشد و گندم به قیمت واقعی از کشاورز خریداری نشد، بنابراین حداکثر گندمی که توانستیم که از کشاورزان خریداری کنیم حدود ۳ میلیون تن بوده است (شهریورماه) و باید حدود ۷ تا ۷.۵ میلیون تن گندم هم وارد کنیم. در صورتیکه با اصلاح قیمت میتوانستیم نزدیک به ۸ میلیون تن گندم را از کشاورزان ایرانی خریداری و وارد سیلوها کنیم.
*درباره خرید گندم حتی اگر قیمت جهانی هم مطرح نباشد، خود کشاورزان و سازمانهای جهادکشاورزی استانها آنالیز قیمت تمام شده را دارند. دولت حتی حاضر نشد گندم را با قیمت تمام شده هم بخرد.
رجایی: در اینباره قانون خرید تضمینی محصولات کشاورزی وجود دارد. این قانون میگوید در ابتدای هر فصل زراعی، کف قیمت خرید تضمینی تعریف شود آن هم بر اساس هزینههای تمام شده تولید به اضافه سودی عادلانه که اگر کشاورز نتوانست تولید خود را در بازار عرضه کند، دولت با آن قیمت تضمینی اقدام به خرید کند تا او ضرر نکند و بتواند به تامین نقدینگی مورد نیاز خود بپردازد. ولی درباره گندم نرخی که برای خرید تضمینی اعلام میشود قیمت سقف است چون دولت خریدار کالاست و باید با رعایت الزامات خود این خرید را انجام دهد.
مجلس میگوید قیمت تمام شده محصول را در نظر بگیرید و با افزودن ۲۰ تا ۳۰ درصد سود، آن را از کشاورز خریداری کنید. قرار نیست مصرفکننده نهایی و کارخانجات تولیدکننده شیرینی و بیسکویت منافع خود را از جیب کشاورز بیرون بیاورند. کشاورز چه گناهی کرده که باید تاوان تمام ناملایمات اقتصادی کشور را بپردازد. چرا وقتی که حداقل یکهزار تومان قیمت هر کیلوگرم گندم است و هزینه حمل و نقل هم برای هر کیلوگرم از ۲۰۰ تا ۳۰۰ تومان درمی آید، کشاورز باید محصول خود را کمتر از کیلویی ۸۰۰ تومان بفروشد؟ یا شیرخام که قیمت تمام شده آن حدود کیلوگرمی ۱۱۰۰ تومان است اما دامدار را مجبور میکنیم شیر را با قیمت کمتری به کارخانجات بفروشد چون اگر نفروشد قیمت فرآوردههای لبنی افزایش پیدا میکند. اشکال ندارد دولت بعنوان سیاستگذار قیمت یا باید نظام عرضه و تقاضا را بپذیرد یا اگر قرار است الزامات دستوری در اقتصاد داشته باشیم چرا باید مصرف کننده محصول را با قیمتی خریداری کند که ضرر آن را دامدار یا کارخانه صنایع لبنی بپردازد.
*راهکار چیست؟
رجایی: در حوزه کشاورزی و غذا دو نوع یارانه را باید تعریف کرد؛ یکی یارانه تولیدکننده که به کشاورز، دامدار و باغدار پرداخت شود و به او بگوییم چنانچه با این مشخصات کالایی را تولید و به مصرفکننده عرضه کردی، این میزان درصد یارانه دریافت میکنی که رقم آن ۱۰ تا ۳۰ درصد قیمت تمام شده است. دیگر اینکه دولت تلاش دارد مردم شیر بیشتری مصرف کنند و اطلاعرسانی میکند که شهروندان این کار را انجام دهند. در واقع قرار است به سبد هزینه خانوار درباره مصرف شیر، فشار کمتری وارد شود. پس دولت باید برای این کار سرمایه گذاری کند و برای این منظور یارانه مصرفکننده را از محل بودجه و اعتبارات سلامت جامعه اختصاص دهد. چون اگر این را ترویج کند و مردم شیر بیشتری مصرف کنند، هزینههای پزشکی و بهداشتی کاهش پیدا میکند. بنابراین این یارانه را باید از سلامت جامعه تامین کرد نه از جیب دامدار.
*یعنی باید این دو یارانه را از هم تفکیک کرد؟
رجایی: بله. دو نوع یارانه تعریف میشود که مستقل از یکدیگر بوده و هرگز به نفع یکدیگر مصادره نمیشوند. این نگاهها باید اصلاح شود وگرنه نمیتوان یکجهش جدی تولید در کشور داشت و برای مصرف داخل و بازارهای صادراتی، تولید کرد.
** روستایی و کشاورز شهروند درجه ۲ دیده شد
*چرا بحث اقتصاد کشاورزی در کشور مورد بیمهری قرار گرفته است؟ دلیل آن چیست؟
رجایی: این یکی از مشکلات تاریخی است. تا امروز به روستایی و تولیدکننده محصولات کشاورزی، دامدار و باغدار، به عنوان شهروند درجه ۲ نگاه کردیم. وجود چنین نگاهی سبب میشود تا صدای او شنیده نشود، حقش مقبولیت لازم را نداشته باشد و جایگاهش در تصمیمسازی ضعیف شود. مجلس شورای اسلامی قانونی را با عنوان «افزایش بهرهوری بخش کشاورزی و منابع طبیعی» در حدود ۴ سال پیش تصویب کرد. در این قانون آمده است که حکومت حق ندارد هیچ تصمیمی برای بخش کشاورزی، قیمتگذاری، توزیع و تنظیم بازار آن بگیرد مگر اینکه تشکل کشاورزی مربوطه در آن جلسه حضور داشته باشد. ولی این موضوع هیچگاه در سطح کلان کشور و حتی در استانها و شهرستانها هم اجرا نشد. چرا؟ چون آنها هنوز این جایگاه را باور نکردهاند.
یادتان هست از زمانی که قیمت خودروها در کشور موضوع روز شد تا الان بر سر آن بحث و نظر هست و از تولیدکنندگان، مصرفکنندگان گرفته تا وزرا و رئیسجمهور درباره آن اظهار نظر کرده و میکنند و هنوز هم به نتیجه نرسیدهاند و دارند سر مردم را میتراشند و قیمتها را نیز بالا میبرند. هنوز هم خود مردم نمیدانند این خودروهای بیکیفیتی که در کشور تولید میشود و آنها میخرند چرا تعیین تکلیف نشده است؟ نمیگویم خودروسازی کشور باید زمین بخورد و از آن حمایت نشود. ولی زمانیکه مجلس در حال بررسی تعرفه واردات خودرو بود و آن را کاهش میداد، تشکلهای این صنعت با دخالت و مقاومت مانع تصویب آن شدند.
اما در همین کشور زمانی که مجلس ماده ۱۶ قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی را تصویب میکرد که براساس آن واردات باید اینگونه انجام شود و در قانون برنامه پنجم هم تصویب شد اما دولت دهم گفت یک مصوبه میگذارم و آن را اجرا نمیکنم. چرا با این وجود اتفاقی نمیافتد؟ چون کشاورز را شهروند درجه ۲ میبینیم و میگوییم موضوع را با یارانه حل میکنیم و سر و ته قضیه را هم میآوریم. به جای اینکه تولید کشاورزی را یک تولید با اهمیت ببینیم آن را به گونهای میبینیم که با واردات هم میتوان مشکلات کشور را حل کرد. وقتی این نگاه در سطح کلان وجود دارد، به نتیجهای نمیرسد.** جنگ جهانی آینده برای آب و غذا خواهد بود
*پس آینده روشنی در انتظار کشاورزی کشور نیست؟
رجایی: هشدار میدهم که هزاره سوم، هزاره آب و غذا است. تعارف و شوخی هم نداریم. همه کشورها بهدنبال این خواهند رفت تا آب در اختیار بگیرند و غذای مردم کشورشان را تامین کنند. جنگهایی هم چنانچه اتفاق بیفتد برای کشورگشایی نیست بلکه برای تامین آب و غذا است. امروز جنگهای الکترونیکی درباره ابر و باروری ابرها و بارانزایی است. اینها شوخی نیست، چرا اینگونه پیش میرود؟ چون در آینده نزدیک اگر قرار باشد وارداتی انجام شود حتی اگر پولی هم باشد، شاید دیگر گندمی نباشد که وارد کنیم. شاید برنجی نباشد و کشورا را نتوان پیدا کردکه حاضر به فروش تولیدات خود باشد؛ همیشه این واردات وجود ندارد.
مطمئن باشید اگر اروپا و آمریکا و شرقیها و غربیها و هرجا که از آن جا خرید میکنیم، بدانند که ظرفیتهای کشور نابود شده و دیگر نمیتوانیم تولیدات کشاورزی داشته باشیم، گندم را با استقلال ایران معامله میکنند. گندم را با سیاست نه شرقی و نه غربی معامله میکنند و این نکته بسیار با اهمیتی است. این همه ظرفیت و امکانات داریم. ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار بهرهبردار بخش کشاورزی داریم که با خانوادههایشان به حدود ۳۰ میلیون نفر میرسند. زنجیره قبل از تولید تا بازار مصرف و سفره مردم در اختیار بخش کشاورزی است. این مجموعه را باید باور کرد. به عنوان امالقری جهان اسلام ادعاها داریم اما در غذای حلال بهطور جدی در بازار دنیا فعال نیستیم. در قانون برنامه چهارم تصویب کردیم که حداقل ۱۰ درصد از حساب ذخیره ارزی در حوزه کشاورزی و صنایع تبدیلی، هزینه شود اما کمتر از یک درصد مصرف شد.
** صندوق بیمه روستایی و عشایری اکنون ورشکست شده است
*تخصیص پیدا نکرد؟
رجایی: شرایط برای تخصیص فراهم نشد. تصویب کردیم تمام بانکهای کشور به جز بانک کشاورزی که تخصصی است حداقل ۲۵ درصد از منابع خود در برنامه چهارم را به حوزه کشاورزی بدهند اما آمارها زیر ۱۰ درصد است. در قانون برنامه پنجم هم اعلام کردیم حداقل ۱۰ درصد از منابع صندوق توسعه ملی به صورت ریالی در بخش کشاورزی هزینه شود. در سال ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ آماری که داریم، قراردادها انجام شده است. چیزی حدود ۳ هزار میلیارد تومان را صندوق توسعه ملی و همین میزان را هم بانک کشاورزی تامین و با دیگر بانکها به رقم حدود ۷ هزار میلیارد تومان رسید. اینها آمده، قرارداد این میزان اعتبار تنظیم شده اما هنوز به نتیجه نرسیده و در تولید وارد نشده است.
اینها مشکلات این بخش است و ناشی از این است که اقتصاد کشور، اقتصاد واردات گراست. اقتصاد کشور، کشاورزی را درجه ۲ میبیند. کشاورز را درجه ۲ میبیند و حتی زمانی که میخواهد او را بیمه کند، صندوق بیمه روستایی و عشایری درست میکند که امروز به هزار و یک مشکل برخورد کرده و اکنون ورشکست شده است و اگر میخواهیم حتی کارگاههای زیر ۵ نفر آنها را هم معافیت بیمهای کنیم بازهم گرفتاریهای اداری دارد. میخواهیم کمبود برق کشور را جبران کنیم ابتدا برق روستاها را قطع میکنیم و از آن طرف برق یک کارگاه پرورش ماهی قطع میشود، یعنی۲۰ تا ۳۰ میلیون سرمایه یک کشاورز یا سرمایهگذار و تلف شدن همه ماهیها. اما در تولید صنعتی اینگونه نیست و ۴۸ ساعت قبل خبر میدهند. این نگاهها را باید اصلاح کرد. بخش کشاورزی را باید باور کنیم. چنانچه تعریف درستی از این بخش داشته باشیم بهراحتی میتوان بسیاری از مشکلات کشور را حل کرد بدون اینکه آسیبی به جایی وارد شود.
** لابی قوی صنعتیها در ماجرای تصویب قانون انتزاع
*باتوجه به صحبتهای شما شاید تداخل اختیارات و موازیکاریهای میان دو وزارتخانه جهادکشاورزی و صنعت، معدن و تجارت، بیتوجهی به بخش کشاورزی را سبب شده است. برای رفع این موضوع طرح انتزاع مطرح شد. به کجا رسید؟ اجرایی شد؟
رجایی: عنوان کامل طرح که البته قانون شد و به تصویب رسید این است « قانون تمرکز وظایف کشاورزی در وزارت جهاد کشاورزی». البته تمام مواردی که طراحی شد و مدنظر کمیسیون کشاورزی بود در مجلس به تصویب نرسید آن هم بهدلیل لابیگریهای حوزه صنعت، معدن و تجارت که برای از دست ندادن بخشهایی از مواردی که در قانون پیشبینی شده بود، آنها حذف شد.** لج بازی دولت احمدی نژاد برای عدم اجرای قانون
*چرا؟ یک وزارتخانه که باید از سبک شدن بار مسؤولیت خویش خوشحال باشد؟
رجایی: بله ولی اینگونه نیست. بهطور کلی این قانون برای بخش کشاورزی کشور بسیار ارزشمند است. وقتی گفته میشود اصلاح ساختار صورت گیرد، این اصلاح ساختار باید برای همه کشور دیده شود و بخشینگری صحیح نیست. همانطور که حوزه صنعت معتقد است که زنجیره تولید تا بازار و تجارتش باید در یک جا متمرکز شود تا بتواند سیاستگذاری و برنامهریزی کند و بازخوردهای مناسب داشته باشد تا بتواند به اصلاح ساختار اقتصاد صنعتی بپردازد، به همان دلایل، کشاورزی هم باید اینگونه باشد. تولید، تولید است.
بنابراین با این استراتژی، قانون فوق تصویب شد اما دولت احمدینژاد به دلیل لجبازی آن را اجرا نکرد. این قانون تا الان اجرایی نشده و جالبتر اینکه دولت دهم، مصوبهای را گذراند که تا یک سال، قانون موقوفالاجرا شود. این هم از عجایب روزگار است که دولتی تصویب کند که قانونی اجرا نشود. اینها تخلف است و کسانی که چنین مصوبهای را میگذرانند باید محاکمه شوند. چه عدم اجرای قانون جرم است حالا آنکه برای آن مصوبه هم میگذرانند. اما دولت جدید قول داده آن را اجرا کند و حال باید دید وزارتخانههای جدید جهاد کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت با آن چگونه برخورد خواهند کرد. البته کمیسیون کشاورزی در صورت تداوم اجرا نشدن واکنش نشان خواهد داد.
*شما به دلیل تغییر ساختار در اقتصاد کشور هستید. این تغییر در بخش کشاورزی چگونه صورت خواهد گرفت؟
رجایی: چنانچه بخواهیم کشاورزی نوین را در کشور پایدار کنیم لازم است که همه این موارد درست اجرا شود. کشاورزی نوین یعنی اینکه برای استفاده از ظرفیتهای کشور، ایجاد ظرفیتهای جدید و استفاده از دانش جهانی و بومی، اقداماتی را انجام دهیم که کشاورزی را از یک اقتصاد حمایتی و معیشتی به یک اقتصاد بهرهور در حوزه کشاورزی تبدیل شود. این به یک فرایند بسیار پیچیده و در عین حال مدون و با مدلهای روز احتیاج دارد تا انجام شود.
مثالی بزنم؛ مدلهایی را در تولید علوفه داریم که میتوان با آب و فضای کمتر، علوفه بهتر، بیشتر و غنی شدهای را در اختیار کشاورزان قرار داد که هم ضریب تبدیل را اضافه میکند و هم بهداشت دام بهتر رعایت میشود. مشکلات کم آبی کشور را نیز جبران میکند و در ادامه، اشتغال پایدار به وجود میآورد. این یک مدل است، مدلی تجربه شده و بسیار هایتک است.
همچنین درباره بهرهوری؛ از استخرهای پرورش ماهی چه میزان ماهی صید میکنیم؟ میتوانیم این را ۱۰ تا ۲۰ برابر افزایش دهیم. با روشهای جدید و نوین؛ این مدل دانشبنیان است و باید با الزامات خود از نگاه سرمایه و نیروی کار، تکنولوژی و مدیریت پرداخته شود. ظرفیتهای خوبی در کشور وجود دارد که باید اصلاح ساختار شود. بهعنوان نمونه مرغداری و تولید مرغ، بستر اولیهاش مرغ لاین است. مرغی که خودش میتواند خودش را تولید کند و نسل پدر و مادر اولیه تولید مرغ جهان است. این مرغ لاین ابتدا به مرغ اجداد، مرغ مادر و سپس به مرغی که در مرغداریها تولید میشود و ما مصرف میکنیم، تبدیل میشود. این فرایند را باید در مرغداری داشته باشیم. در کشور یک مرغ لاین در بابلکنار مازندران داریم. باید روی این مرغ لاین کارهایی انجام و ضریب تبدیلها از نظر ژنتیکی اصلاح شود.
این نوع مرغ را نزدیک به ۳۰ سال است که در کشور کنار گذاشتهایم و از آن طرف جوجه مرغ اجداد را وارد میکنیم. یک عدد بدهم؛ اگر تولید جوجه یک روزه را با توجه به همین فرایند که تشریح کردم، انجام دهیم، حدود ۷ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان تولید مرغ کشور را بیمه کردهایم. اگر مرغ لاین نداشته باشیم چه اتفاقی میافتد؟ جوجه اجداد به ما نخواهند داد. پس چرا امروز میدهند؟ چون میدانند مرغ لاین داریم و به هر حال میتوانیم آن را تولید کنیم.
*اولویت پیشنهادی شما، کشاورزی نوین است؟
رجایی: وقتی میگوییم اقتصاد نوین کشاورزی، یعنی باید ابزارهایی را به وجود آوریم که مساله شود. مثلاً درباره بذر یا باید خود تولید کنیم یا از بیرون بیاوریم. باید بتوانیم از والدین اصلی بذرهای مورد نیاز کشور در شرایط امروز با بهرهوری بالا استفاده کنیم. در زمینه بذر ذرت، گندم، جو و دیگر محصولات هم باید پژوهش کرد و در صورت لزوم از خارج بذر وارد کنیم. باید این توانمندیها را در داخل کشور به وجود بیاوریم. از آن طرف هم ظرفیت آب، خاک و نیروی انسانی را در کنار هم قرار دهیم و اقدامات جدی انجام دهیم. یا در زمینه انرژی خورشیدی. تاکنون چقدر از این انرژی استفاده کردهایم؟ در حوزه کشاورزی و حتی در حوزه صنعت؟ این انرژی بسیار پاک، ارزان و خدادادی در کشور وجود دارد اما از آن غافل هستیم.
*ایران ۳۰۰ روز آفتابی دارد و این عدد، عدد کوچکی نیست.
این منبع لایزالی است که از آن استفاده نشده است. در کشاورزی نوین مدلهایی برای استفاده از خورشید وجود دارد. از آبهای پیرامونی چه استفاده کردهایم؟ در حالیکه کشورهای عربستان، کویت، امارات عربی متحده و … از بیابانهای خود استفاده کردهاند. حتی از سواحل کشور هم استفاده نمیشود.
*دقیقاً. درباره عدم استفاده مناسب از سواحل، میگوکاران کشور نگرانند و میگویند تولیدکنندگان میگوی جهان که اغلب چینی و تایلندی هستند، حسرت ساحلهای بکر ایران را میخورند.
رجایی: از ظرفیتهای بالقوهای که در کشور وجود دارد میتوان با روشهای نوین استفاده کرد. میتوان پالایشگاه آب ایجاد و با لولهکشی، کشت فشرده و گلخانهای راهاندازی کرد. ما ۳۶ میلیون هکتار اراضی بیابانی داریم که در کشور رها شده است. این رقم به جز اراضی حاصلخیز و در حال کشت است. در این مناطق انرژی خورشیدی داریم و نباید رها شود. میتوان آب خروجی از آن پالایشگاه را به این زمینها آورد و کشاورزی مدرن را ایجاد کرد.
*از اشتغالزایی در بخش کشاورزی هم غافل نشویم. در این سالها درباره تعداد فارغالتحصیلان بیکار کشاورزی صحبت شده است. چنانچه بهرهوری بخش کشاورزی موجود را افزایش دهیم، ضریب اشتغالزایی را چقدر میتوان افزایش داد؟
رجایی: قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی و منابع طبیعی چند مطلب در حوزه اشتغال دارد. یکی اینکه دانشگاهها برای تربیت دانشجوی بخش کشاورزی حتما باید ۶ ماه آموزش اجباری در مزارع تعریف کنند (بهعنوان واحد درسی) تا فارغالتحصیل این بخش، دارای تجربه هم باشد. دوم اینکه در ظرفیتسنجی و نیازسنجی بخش کشاورزی برای گرفتن رشته و دانشجو باید با وزارت جهاد کشاورزی هماهنگ شود تا بدانیم نیاز کشور چیست و همان نیرو تربیت شود. در اجرا هم ۱۰ هزار نفر از این نیروها را در قانون مصوب کردیم که در طرحهای کشاورزی به صورت ناظر، جذب وزارتخانه جهادکشاورزی شوند.
در ماده ۲ این قانون هم، مراکزی را تعریف کردیم که بهطور حتم باید از سوی فارغالتحصیلان کشاورزی تاسیس شود و اولویت هم با دانش بنیانها است. کار اینها ارتباط بخش تحقیق و پژوهش با مزرعه است تا دانش را انتقال دهند. تعرفهای نیز تعریف شده تا براساس آن به کشاورزان خدماترسانی کنند. بهعنوان نمونه کود شیمیایی بهراحتی در زمین مصرف میشود بدون اینکه میزان نیاز زمین و نوع کود بررسی شود در حالیکه زمین یک موجود زنده است. پس یکی از وظایفی که بر عهده این مراکز و فارغالتحصیلان است، اینکه کشاورز چنانچه بخواهد کود یا سم را به زمین و محصول بدهد باید برای خریداری و مصرفش نسخه آن مرکز و مروج را داشته باشد.
*و سخن پایانی؟
رجایی: مردم صبح که از خواب بیدار میشوند تا شب و حتی در خواب، مصرفکننده انواع محصولات کشاورزی هستند. ولی چون همه اینها در اطراف ما وجود دارد، به آن فکر نمیکنیم. بنابراین لازم است برای این بخش بسیار ارزشمند در کشور، خود را تجهیز کنیم تا اینکه درست دیده شود.کشاورزی را باید فرهنگ کنیم. اینکه یک بازمهندسی در کشاورزی در تولید، تصمیمگیری، سرمایهگذاری و قانونگذاری آن صورت بگیرد. باید جزیی از فرهنگ کشور شود تا بتوان حرکتهای جدی را دنبال کرد. پدر و مادر ایرانی هر روز برای بچهاش پفک میخرد اما اگر به او بگویید شیربخر، میگوید گران است. در صورتیکه درصد افزایش همین شیر نسبت به پفک قابل مقایسه نیست.
دیدگاهتان را بنویسید